منبرآنلاین

آیات قرآن ، احادیت ائمه اطهار، داستان های کوتاه و آموزنده

ثواب گفتن (لا اله الا الله ) با شرایط آن

وقتى که امام رضا علیه السلام به نیشابور رسید، به هنگام حرکت به طرف مامون ، محدثان اطراف او را گرفته و گفتند: فرزند رسول خدا! از پیش ما مى روى و حدیثى نمى فرمایى که از آن استفاده کنیم !

حضرت که در کجاوه نشسته بودند، سر خود را از کجاوه بیرون آورده و فرمودند: از پدرم موسى بن جعفر علیه السلام شنیدم که فرمودند از پدرم حسین به على بن علیه السلام شنیدم که فرمودند از پدرم امیرالمومنین على بن ابیطالب علیه السلام شنیدم که فرمودند از رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمودند: شنیدم که جبرییل مى گفت : از خداى عزوجل شنیدم که فرمودند: (لا اله الا الله ) پناهگاه من است ، کسى که وارد پناهگاه من شود از عذاب من ایمن است . 

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

انسان محترم را گرامى بدارید

پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله به یکى از خانه هاى خود وارد شد و اصحاب او به محضرش مشرف شدند تعداد اصحاب بسیار بود و اتاق پر شده بود.
جریربن عبداللّه در این هنگام وارد شد اما جایى براى نشستن نیافت و در نزدیکى در نشست 0.
پیامبر صلى اللّه علیه و آله عباى خود را برداشت و به او داد و فرمود: این عبا را زیر انداز خود قرار دهد. جریر عبا را گرفت و بر صورت خود گذارد و آن را مى بوسید و گریه مى کرد، آنگاه آن را جمع کرد و به پیامبر صلى اللّه علیه و آله رو کرد و گفت : من هرگز بر روى جامه شما نمى نشینم . خداوند تو را گرامى بدارد همان گونه که مرا گرامى داشتى .
پیامبر صلى اللّه علیه و آله نگاهى به سمت چپ و راست خود کرد و سپس فرمود: هر گاه شخص محترمى نزد شما آمد او را گرامى بدارید و همچنین هر کسى که از گذشته بر شما حقى دارد او را نیز گرامى بدارید.


بحارالنوار، ج 1، ص 182.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

محبت به فرزندان

اقرع بن حابس در محضر پیامبر صلى اللّه علیه و آله بود که دید حضرت فرزندش حسن علیه السلام را مى بوسد.
عرض کرد: من ده فرزند دارم و یکى از آنها را هم نبوسیده ام .
پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: کسى که رحم نکند مورد رحمت قرار نمى گیرد.


محجة البیضاء، ج 3، ص 436.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

شیعه واقعى

مردى به رسول خدا صلى اللّه علیه و آله عرض کرد: یا رسول اللّه ! فلانى در منزل همسایه اش نگاه حرام مى کند و اگر بتواند بدنبال آن کار حرامى انجام دهد انجام مى دهد.
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله خشمگین شد و فرمود: او را نزد من بیاورید.
مرد دیگرى که در آنجا حضور داشت عرض کرد: یا رسول اللّه ! او از شیعیان شماست که به ولایت شما و على علیه السلام اعتقاد دارد و از دشمنان شما بیزار است .
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: نگو او از شیعیان ما است ، این یک دروغ است . شیعه ما کسى است که دنباله روى ما باشد و از اعمال ما پیروى کند و این کارهاى او که نام بردى از اعمال ما نیست .


بحارالنوار، ج 68، ص 155.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

پرهیز از امتیاز طلبى

پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله با عده اى از اصحاب خود به سفر رفته بودند. حضرت در بین راه دستور داد گوسفندى را ذبح کنند و غذایى تهیه نمایند. مردى گفت : کشتن گوسفند با من باشد، دیگرى گفت : پوست کندن آن با من باشد سو مى گفت : پختن آن را من به عهده مى گیرم .
پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: من هم هیزم آن را آماده مى کنم .
اصحاب گفتند: با رسول اللّه ! پدران و مادران ما فداى شما باد، خود را به زحمت نیندازید، ما خود هیزم را جمع آورى خواهیم کرد.
حضرت فرمود: مى دانم که شما این کار را براى من انجام مى دهید اما خداى عز و جل نمى پسندد که بنده اش خود را از اصحابش ممتاز کند آنگاه برخاست و براى آنها هیزم جمع آورى کرد.


محجة البیضاء، ج 4، ص 61.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

احترام به والدین

مردى به محضر رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله مشرف مى گردد و عرض کرد: یا رسول اللّه به چه کسى نیکى کنم ؟
پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: به مادرت .
دوباره سوال کرد سپس به چه کسى نیکى کنم ؟
حضرت فرمود: به مادرت .
بار دیگر سوال کرد سپس به چه کسى نیکى کنم ؟
حضرت فرمود: به مادرت .
بار چهارم سوال کرد آنگاه به چه کسى نیکى کنم ؟
پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: به پدرت .


محجة البیضاء، ج 3، ص 439

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

عزت کار و ذلت صدقه

مردى از انصار نیازمند گردید و از بر آوردن نیاز خود درمانده شد. نزد رسول خدا صلى اللّه علیه و آله رفت و حاجت خود را بیان کرد.
حضرت فرمود: آنچه را در منزل دارى بیاور و چیزى را در این باره کوچک نشمار.
مرد انصارى به منزل رفت و یک قدح و یک قطعه پوست یا پارچه که زیر زین اسب یا شتر مى گذارند را با خود آورد.
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: چه کسى این دو را مى خرد؟
مردى گفت : من آنها را به یک درهم خریدارم .
حضرت فرمود: چه کسى بیشتر مى خرد؟
مرد دیگرى عرض کرد: من به دو درهم مى خرم .
پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: براى تو باشد و خریدار، دور دهم به مرد انصارى داد. آنگاه حضرت فرمود: با یک در هم آن خوراکى براى خانواده خود تهیه کن و با درهم دیگر تیشه اى خریدارى کن .
مرد انصارى تیشه اى خریدارى کرد و پیامبر صلى اللّه علیه و آله دسته اى دیگران براى آن گرفت و تیشه اى را به دسته اى مجهز کرد و فرمود: برو با این تیشه هیزم بیابان را بکن و چیزى را از چوب و خار بیابان ،تر یا خشک بى ارزش ندان .
مرد انصارى بدنبال کار رفت و پس از پانزده شب به محضر پیامبر صلى اللّه علیه و آله مشرف گردید و وضع اقتصادى او خوب شد.
حضرت صلى اللّه علیه و آله فرمود: این کار بهتر از این بود که در روز قیامت بیائى در حالى که در چهره تو ذلت صدقه باشد.


بحار النوار، ج 103، ص 10

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

اهمیت طلب مردم

جنازه مردى را آوردند تا رسول خدا صلى اللّه علیه و آله بر آن نماز گذارد.
پیامبر صلى اللّه علیه و آله به اصحاب خود فرمود: شما بر او نماز بخوانید اما من نمى خوانم .
اصحاب گفتند: رسول اللّه ! چرا بر او نماز نمى گذارى ؟
حضرت فرمود: زیرا بدهکار مردم است .
ابوقتاده گفت : من ضامن مى شوم که قرض او را ادا کنم .
پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: بطور کامل ادا خواهى کرد؟
ابوقتاده : بله ، بطور کامل ادا خواهم کرد. آنگاه پیامبر صلى اللّه علیه و آله بر او نماز گذارد.
ابوقتاده گوید: بدهکارى آن مرد هفده یا هجده در هم بود.


مستدرک الوسائل ، ج 13، ص 404.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

آداب باطنى و اسرار معنوى نماز

آداب باطنى و اسرار معنوى نماز

«گزیده‏اى از کتاب آداب الصلوة امام خمینى و اسرار الصلوة ملکى تبریزى قدس سرهما»


پیشگفتار

قلب خود را قبله زبانت قرار ده و جز با اشاره قلب و موافقت عقل و رضاى ایمان زبان مجنبان.
حدیث شریف نبوى
انسان را زبانى است ظاهر، که اغلب از نیک و بد و صلاح و فساد او حکایت مى‏کند و زبانى است باطن، که قلب او و قبله زبان او است!
قلب آدمى هم راه را مى‏نمایاند، هم مقصد را. هم ملاک و معیار شناخت و معرفت است و هم راهنماى مقصود.
... و نماز، اگر نماز باشد، دل را که زبان باطن است به یارى مى‏طلبد، زبان را که زبانه ترازوى ایمان است، نیز!
نماز داستان رهایى انسان از خود و رسیدن او به خدا است. انسانى که در سراسر زندگى سراسیمه و پرشتاب در کندو کاو معناى خویش‏ است و تا دست کم اندکى از این معنى را در نیابد، از پا نمى‏نشیند، لا جرم در جستجوى فرصتى است که فارغ از نیک و بد حیات، به سرچشمه ناب همه معانى دست یازد، دمى با او خلوت گزیند و حکایت دل با او باز گوید.
آدمى در دنیاى امروز، در جلوه نمایى آزمندى‏ها و مطامع، محتاج فرصتى است که از برون خسته و افسرده، اندکى گریخته و سرى به درون متعالى خویش زند. پرده‏هاى غفلت و عصیان را کنار زده، چشمى به روشایى بازکند و واسط این کار جز نماز چیست؟
اگر این نبود چرا شارع مقدس، دل سپردن به این فریضه و مداومت بر انجام آن را رکن رکیت این دین ساخته و از آن به عنوان فاصله بین کفر و ایمان یاد کرده است؟
ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

اجمالى از تاریخ ادیان

کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه. (سوره بقره آیه 213)

مطمئن‏ترین راه در تحقیق اجمالى پیدایش ادیان که از نظر دینى مى‏توان اعتماد نمود همان است که قرآن کریم اجمالاً بیان آن مى‏پردازد زیرا از هر گونه خطا و اشتباه و اعمال تعصب و غرض‏رانى منزه و مبراست.
دین خدا که همان دین اسلام است ان الدین عند الله السلام از نخستین روز پیدایش بشر همراه وى بوده است؛ زیرا چنانکه در قرآن کریم تصریح شده نسل کنونى بشر بدو نفر مرد و زن منتهى است که در قرآن کریم بنام آدم و زوجه‏اش حوا نامیده شده‏اند؛ و آدم پیغمبر بوده و وحى‏هاى آسمانى به وى نازل مى‏شده است دین آدم بسیار ساده و مشتمل بر کلیاتى چند بوده مانند اینکه مردم باید در یادخدا باشند و بهمدیگر خاصه بوالدین احسان و نیکى کنند و از فساد و قتل و کارهاى زشت دورى نمایند.
پس از آدم و زوجه‏اش، فرزندانشان روزگارى با نهایت سادگى بدون اختلاف مى‏گذرانیدند چون روزبروز شماره افراد افزوده مى‏شد کم کم دور یکدیگر جمع شده زندگى دستجمعى را تشکیل دادند.
در این حال شیوه زندگى را بتدریج مى‏آموختند و خود را بمدنیت نزدیکتر مى‏ساختند، چون شماره مردم رو بفزونى گذاشت بقبائل مختلف تقسیم شدند و در هر قبیله نیز بزرگانى یافت مى‏شدند که افراد قبیله به آنان احترام مى‏گذاشتند و حتى پس از مرگ نیز مجسمه‏هاى ایشان را مى‏ساختند و مورد ستایش قرار مى‏دادند؛ و از همین روزگار بت پرستى در میان مردم رواج گرفت؛ چنان که در اخبار امامان وارد شده که پیدایش بت پرستى از این راه بوده است و تاریخ بت پرستى نیز همین معنى را تأیید مى‏نماید کم کم در اثر اجحافاتى که اقویا بضعفا مى‏نمودند اختلافاتى بین مردم پیدا شد. این اختلافات و اختلافهاى اتفاقى علت کشمکشهاى گوناگون زندگانى گردید.
پیدایش این اختلافات که بشر را از راه سعادت منحرف ساخته بسوى بدبختى و هلاکت مى‏کشانید، سبب شد که خداى مهربان پیغمبرانى را برانگیخت و با ایشان کتاب آسمانى را که اختلافات بشر را حل و فصل مى‏نمود فرستاد چنانکه خداى متعال در کلام خود مى‏فرماید:
کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه

منبع :‌ کتاب آموزش دین از علامه سید محمد حسین طباطبائى‏

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج