آداب باطنى و اسرار معنوى نماز
«گزیدهاى از کتاب آداب الصلوة امام خمینى و اسرار الصلوة ملکى تبریزى قدس
سرهما»
پیشگفتار
قلب خود را قبله زبانت قرار ده و جز با اشاره قلب و موافقت عقل و رضاى
ایمان زبان مجنبان.
حدیث شریف نبوى
انسان را
زبانى است ظاهر، که اغلب از نیک و بد و صلاح و فساد او حکایت مىکند و زبانى است
باطن، که قلب او و قبله زبان او است!
قلب آدمى هم راه را مىنمایاند، هم مقصد
را. هم ملاک و معیار شناخت و معرفت است و هم راهنماى مقصود.
... و نماز، اگر
نماز باشد، دل را که زبان باطن است به یارى مىطلبد، زبان را که زبانه ترازوى ایمان
است، نیز!
نماز داستان رهایى انسان از خود و رسیدن او به خدا است. انسانى که در
سراسر زندگى سراسیمه و پرشتاب در کندو کاو معناى خویش است و تا دست کم اندکى از
این معنى را در نیابد، از پا نمىنشیند، لا جرم در جستجوى فرصتى است که فارغ از نیک
و بد حیات، به سرچشمه ناب همه معانى دست یازد، دمى با او خلوت گزیند و حکایت دل با
او باز گوید.
آدمى در دنیاى امروز، در جلوه نمایى آزمندىها و مطامع، محتاج
فرصتى است که از برون خسته و افسرده، اندکى گریخته و سرى به درون متعالى خویش زند.
پردههاى غفلت و عصیان را کنار زده، چشمى به روشایى بازکند و واسط این کار جز نماز
چیست؟
اگر این نبود چرا شارع مقدس، دل سپردن به این فریضه و مداومت بر انجام آن
را رکن رکیت این دین ساخته و از آن به عنوان فاصله بین کفر و ایمان یاد کرده است؟
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج