1 - وقتى انسان خواست بخوابد ولى به خاطر ابتلا به بیمارى و عدم تندرستى نتواست بخوابد، روایت شده که امام صادق (علیه السلام) فرمود: وقتى مبتلا به بىخوابى شدى، بگو:
سُبْحانَ اللَّهِ ذِى الشَأْنِ، دآئِمِ السُّلْطانِ، عَظیمِ الْبُرْهانِ، کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فى شَأْنٍ.
- پاک و منزّه است خداوند ارجمند [ویا: صاحب شأن]، فرمانرواىِ جاودانى، صاحب دلیل و برهان بزرگ، که هر روز و پیوسته به کارى مشغول است.
2 - در روایت دیگر دربارهى رفع بىخوابى و زود به خواب رفتن آمده که:
موسى بن اسماعیل بن موسى بن جعفر مىگوید: پدرم به نقل از پدرش از علىّ -علیهم السّلام أَجمعین - به ما نقل کرد که: حضرت فاطمه(علیهاالسلام) از بىخوابى به رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) گله نمود. حضرت فرمود: دختر عزیزم، بگو:
یا مُشْبِعَ الْبُطُونِ الْجآئِعَةِ، وَ یا کاسِىَ الْجُسُومِ الْعارِیَةِ، وَ یا مُسَکِّنَ الْعُرُوقِ الضّارِبَةِ، وَیا مُنَوِّمَ الْعُیُونِ السّاهِرَةِ، سَکِّنْ عُرُوقِىَ الضّارِبَةَ، وَ أَذِّنْ لِعَیْنى نَوْماً عاجِلاً.
- اى سیر کنندهى شکمهاى گرسنه، و اى پوشانندهى تنهاى برهنه، واى آرام کننده رگهاى زننده، و اى به خواب برندهى چشمهایى که به خواب نمىرود، رگهاى زننده [بدن ]مرا را آرام فرما، و زود به چشمم اجازه خوابیدن بده.
و حضرت فاطمه(علیهاالسلام) آن را گفت و بىخوابى را که از آن رنج مىبرد برطرف شد.
3 - در روایت دیگر پیرامون دفع بىخوابى و زود به خواب رفتن آمده که خالد بن ولید به بىخوابى مبتلا شد. رسول اکرم (صلى الله على و آله و سلم) به او فرمود: آیا کلماتى به تو نیاموزم که وقتى گفتى به خواب بروى، عرض کرد: بله. فرمود بگو:
أَللّهُمَّ، رَبِّ السَّمواتِ وَ ما أَظَلَّتْ، وَ رَبَّ الأَرَضینَ وَ ما أَقَلَّتْ، وَ رَبَّ الشَّیاطینِ وَ ما أَضَلَّتْ، کُنْ حِرْزى مِنْ خَلْقِکَ جَمیعاً، أَنْ یَفْرُطَ عَلَىَّ أَحَدُهُمْ أَوْ أَنْ یَطْغى. عَزَّجارُکَ، وَ لا إِلهَ غَیْرُکَ.
- خداوندا، اى پروردگار آسمانها و هرچه که آنها بر آن سایه افکنداند، و پروردگار زمینها و هرچه آنها آن را حمل مىکنند، و پروردگار شیطانها و آنچه که آنها گمراهش مىکنند، تو خود پناهگاه و چشم آویز من باش از اینکه احدى از مخلوقاتت مرا بر کارى که [توانِ آن ندارم ]وادار و یا بر من سرکشى نماید. همسایهى تو سربلند است، و معبودى جز تو وجود ندارد.
هان اى عزیز! از خواب بیدار شو، از غفلت تنبه پیدا کن دامن همت بر کمر زن و تا وقت است فرصت را غنیمت بشمار، و تا عمر باقى است و قواى تو در تحت تصرف تو است ، و جوانى برقرار است و اخلاق فاسده بر تو غالب نشده ، و ملکات رذیله بر تو چیره نگردیده ، چاره اى کن ! و دوائى براى رفع اخلاق فاسده و قبیحه پیدا کن ، و راهى براى اطفاء نائره (فرونشاندن شعله ) شهوت و غضب پیدا نما.
وصیتى که پیش روى شماست ، از بنده ضعیف و ناتوان ، نویسنده این حروف ، محمد فرزند مکى است . خداى او را همچون نصوح ، توبه پذیرد؛ و از مخاطب آن ، برادران و دوستان الهى مى باشند، آنان که براى خدا و در راه خدا با او دوست شده اند.
نخست نفس خود را مخاطب قرار مى دهد، سپس آنان را.
این ((وصیت نامه )) در بردارنده مطالب و معارف بلندى است .
تا مهلت دارى در مصیبت خویش تفکر نما و تاتو را فرصت از دست نرفته، براى روز حسرت و پشیمانى و طول اقامت در روز قیامت و وحشتهاى روز رستاخیز، خود را آماده و بسیج کن و بر نفس خویش که در این دنیا آن را به ناز و نعمت و خوشى و راحت عادت دادهاى و از عذاب و نقمت و سختى روز قیامت غافلش ساختهاى، گریان شو و بگو:
اى معبود من! و آقاى من! و مولاى من! به کدام یک از کارها به نزدت شکایت آوردم؟! و براى کدام یک از آنها ناله کنم و گریان شوم؟!! آیا به درد و شکنجه و سختى آن بگریم؟! یا براى درازى و طول مدت بلاء بنالم؟! و یا از بیم مار و عقرب ضجه کنم؟! یا از زحمت زنجیر و پتکهاى آهنین فریاد آورم؟! شاید از این اندیشه کم، به هوش آیى و پندگیرى و به وسیله بازگشت و توبه راست و درست، براى سفرى که در پیش دارى، توشهاى برگیرى و خود را آماده و مهیا سازى و با کار نیک، کار زشت را نابود نمایى؛ همانا پروردگار، آمرزنده و دوستدار بنده خویش است و پادشاه مهربان و خوش پذیراى رعیت خود مىباشد. از بندگانش توبه را مىپذیرد و نیکى اندک را به ثواب بسیار، جزا مىبخشد، گناهان را مىزداید و کردارهاى زشت را به چندین برابر از کارهاى نیک تبدیل مىفرماید
امام باقر علیه السلام فرمودند: ده چیز است که اگر کسى خداوند را با آنها ملاقات کند، ووارد بهشت مى شود: گواهى به این که خدایى جز خداى یگانه نیست و حضرت محمد صلى الله علیه و آله رسول خداست ، اقرار به آنچه از جانب خداى عزوجل آورده است ، برپایى نماز، پرداخت زکات ، روزه ماره مبارک رمضان ، حج خانه خدا، دوستى دوستان خدا، بیزارى از دشمنان خدا و دورى از تمام مست کننده ها.
منبع : کتاب : ثواب الاعمال و عقاب الاعمال مرحوم شیخ صدوق (ره )
وقتى که امام رضا علیه السلام به نیشابور رسید، به هنگام حرکت به طرف مامون ، محدثان اطراف او را گرفته و گفتند: فرزند رسول خدا! از پیش ما مى روى و حدیثى نمى فرمایى که از آن استفاده کنیم !
حضرت که در کجاوه نشسته بودند، سر خود را از کجاوه بیرون آورده و فرمودند: از پدرم موسى بن جعفر علیه السلام شنیدم که فرمودند از پدرم حسین به على بن علیه السلام شنیدم که فرمودند از پدرم امیرالمومنین على بن ابیطالب علیه السلام شنیدم که فرمودند از رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمودند: شنیدم که جبرییل مى گفت : از خداى عزوجل شنیدم که فرمودند: (لا اله الا الله ) پناهگاه من است ، کسى که وارد پناهگاه من شود از عذاب من ایمن است .
پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله به یکى از خانه هاى خود وارد
شد و اصحاب او به محضرش مشرف شدند تعداد اصحاب بسیار بود و اتاق پر شده
بود.
جریربن عبداللّه در این هنگام وارد شد اما جایى براى نشستن نیافت و در
نزدیکى در نشست 0.
پیامبر صلى اللّه علیه و آله عباى خود را برداشت و به او داد
و فرمود: این عبا را زیر انداز خود قرار دهد. جریر عبا را گرفت و بر صورت خود گذارد
و آن را مى بوسید و گریه مى کرد، آنگاه آن را جمع کرد و به پیامبر صلى اللّه علیه و
آله رو کرد و گفت : من هرگز بر روى جامه شما نمى نشینم . خداوند تو را گرامى بدارد
همان گونه که مرا گرامى داشتى .
پیامبر صلى اللّه علیه و آله نگاهى به سمت چپ و
راست خود کرد و سپس فرمود: هر گاه شخص محترمى نزد شما آمد او را گرامى بدارید و
همچنین هر کسى که از گذشته بر شما حقى دارد او را نیز گرامى بدارید.
بحارالنوار، ج 1، ص 182.
اقرع بن حابس در محضر پیامبر صلى
اللّه علیه و آله بود که دید حضرت فرزندش حسن علیه السلام را مى بوسد.
عرض کرد:
من ده فرزند دارم و یکى از آنها را هم نبوسیده ام .
پیامبر صلى اللّه علیه و آله
فرمود: کسى که رحم نکند مورد رحمت قرار نمى گیرد.
محجة البیضاء، ج 3، ص 436.
مردى به رسول خدا صلى اللّه علیه و آله عرض کرد: یا رسول اللّه
! فلانى در منزل همسایه اش نگاه حرام مى کند و اگر بتواند بدنبال آن کار حرامى
انجام دهد انجام مى دهد.
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله خشمگین شد و فرمود: او
را نزد من بیاورید.
مرد دیگرى که در آنجا حضور داشت عرض کرد: یا رسول اللّه ! او
از شیعیان شماست که به ولایت شما و على علیه السلام اعتقاد دارد و از دشمنان شما
بیزار است .
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: نگو او از شیعیان ما است ،
این یک دروغ است . شیعه ما کسى است که دنباله روى ما باشد و از اعمال ما پیروى کند
و این کارهاى او که نام بردى از اعمال ما نیست .
بحارالنوار، ج 68، ص 155.