پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله با عده اى از اصحاب خود به
سفر رفته بودند. حضرت در بین راه دستور داد گوسفندى را ذبح کنند و غذایى تهیه
نمایند. مردى گفت : کشتن گوسفند با من باشد، دیگرى گفت : پوست کندن آن با من باشد
سو مى گفت : پختن آن را من به عهده مى گیرم .
پیامبر صلى اللّه علیه و آله
فرمود: من هم هیزم آن را آماده مى کنم .
اصحاب گفتند: با رسول اللّه ! پدران و
مادران ما فداى شما باد، خود را به زحمت نیندازید، ما خود هیزم را جمع آورى خواهیم
کرد.
حضرت فرمود: مى دانم که شما این کار را براى من انجام مى دهید اما خداى عز
و جل نمى پسندد که بنده اش خود را از اصحابش ممتاز کند آنگاه برخاست و براى آنها
هیزم جمع آورى کرد.
محجة البیضاء، ج 4، ص 61.