هان اى عزیز! از خواب بیدار شو، از غفلت تنبه پیدا کن دامن همت بر کمر زن و تا وقت است فرصت را غنیمت بشمار، و تا عمر باقى است و قواى تو در تحت تصرف تو است ، و جوانى برقرار است و اخلاق فاسده بر تو غالب نشده ، و ملکات رذیله بر تو چیره نگردیده ، چاره اى کن ! و دوائى براى رفع اخلاق فاسده و قبیحه پیدا کن ، و راهى براى اطفاء نائره (فرونشاندن شعله ) شهوت و غضب پیدا نما.


بهترین علاج ها که ((علماى اخلاق و اهل سلوک )) از براى این مفاسد اخلاقى فرموده اند، این است که هر یک از این ملکات زشت را که در خود مى بینى ، در نظر بگیرى ، و بر خلاف آن تا چندى ، مردانه قیام و اقدام کنى ، و همت بگمارى برخلاف نفس تا مدتى ، و بر ضد خواهش آن رذیله ، رفتار کنى ؛ و از خداى تعالى در هر حال ، توفیق طلب کنى که با تو اعانت کند در این مجاهده .

مسلما، بعد از مدت قلیلى ، آن خلق زشت ، رفع شده و شیطان و جندش ‍ (لشکریانش ) از این سنگر، فرار کرده ؛ جنود رحمانى به جاى آنها، بر قرار مى شود.

مثلا: یکى از ذمائم اخلاق که اسباب هلاکت انسان است ، و موجب فشار قبر است ، و انسان را در دو دنیا، معذب دارد، بد خلقى با اهل خانه یا همسایگان یا هم شغل یا اهل بازار و محله ، است که این زائیده غضب و شهوت است .

اگر انسان مجاهد، مدتى در صدد برآید که هر وقت ناملائمى پیش آمد مى کنى از براى او، و آتش غضب شعله ور مى شود، و بناى سوزاندن باطن را مى گذارد، و دعوت مى کند او را به ناسزا گفتن و بدگوئى کردن ؛ برخلاف نفس اقدام کرده ، عاقبت بد و نتیجه زشتى این خلق را یاد بیاورد، در عوض ‍ ملائمت به خرج دهد، و در باطن شیطان را لعن کند، و به خدا از او پناه ببرد. من به شما قول مى دهم که اگر چنین رفتار کنى ، بعد از چند مرتبه تکرار آن ، به کلى ((خلق )) عوض شده و ((خلق نیکو)) در مملکت باطن شما منزل ، مى کند.

ولى اگر مطابق میل نفس رفتار کنید! اولا: در همین عالم ، ممکن است شما را نیست و نابود کند.

((پناه مى برم به خداى تعالى از غضب )) که مى شود در یک آن ، انسان را در دو دنیا هلاک کند؛ خداى نخواسته موجب قتل نفس بشود. ممکن است ، انسان در حال غضب به نوامیس الهیه ، ناسزا بگوید؛ چنانکه دیده ایم ، مردم در حال غضب که ((رده )) (سخنى که سبب ارتداد مى شود) گفتند و مرتد شدند.

حکماء فرموده اند: ((کشتى بى ناخدا که در موج هاى سخت دریا گرفتار شود، به نجات نزدیک تر است از انسان در حال غضب )).

یا اگر خداى نخواسته اهل جدال و مراء، در مباحثه علمیه ، هستى ، کما اینکه بعضى از ما طلبه ها گرفتار این سریره زشت هستیم ، مدتى برخلاف نفس ، اقدام کن . در مجالس رسمى که مشحون به علماء و عوام است ، مباحثه پیش آمد کرد، دیدى طرف صحیح مى گوید، معترف به اشتباه خودت بشو، و تصدیق آن طرف را، بکن .

امید است در اندک زمانى رفع شود این رذیله . خدا نکند که حرف بعضى از اهل علم و مدعى مکاشفه درست باشد، مى گوید: ((براى من در یکى از مکاشفات کشف شد که تخاصم اهل نار که خداى تعالى اطلاع مى دهد، مجادله اهل علم و حدیث است .)) انسان اگر احتمال صحت هم بدهد، باید خیلى در صدد رفع این خصلت باشد.

((روى عن عدة من الاصحاب ، انهم قالوا: خرج علینا رسول الله صلى الله علیه و آله )) یوما و نحن نتمارى فى شیى ء من امر الدین ، فغضب غضبا شدیدا لم یغضب مثله ! و قال : انما هلک من کان قبلکم بهذا. ذروا المراء؛ فان المؤ من لا یمارى ، ذروا المراء فان المؤ من لا یمارى ؛ ذروا المراء فان الممارى قدتمت خسارته . ذروا المراء قان الممارى لا اشفع . ذروا المراء فانى زعیم بثلاث ابیات فى الجنه فى ریاضها و اوسطها و اعلاها، لمن ترک المراء و هو صادق . ذروا المراء فان اول مانهانى عنه ربى ، بعد عباده الاوثان المراء)).

و عند ((صلى الله علیه و آله )): ((لا یستکمل عبد حقیقة الایمان حتى یدع المراء و ان کان محقا)). 

(از گروهى از یاران پیامبر روایت شده است : روزى پیامبر(ص ) بر ما درآمد در حالیکه ما مشغول جدل و مراء در مسئله اى از مسائل دینى بودیم آن حضرت به گونه اى خشمگین شد که همانندش را ندیده بودیم ؛ سپس با همان حالت خشم فرمود: پیشینیان شما به همین ((مراء)) تباه شدند، رها کنید مراء را همانا مؤ من مراء و ستیزه گوئى نمى کند. مراء را رها کنید، مؤ من ((مراء)) نمى کند رها کنید مراء را، زیان کارى و خسران انسان ستیزه گوبه نهایت رسیده است . واگذارید ((مراء را)) من در روز قیامت شفاعت او نکنم . مراء را رها کنید که من براى آنانیکه این صفت پست را رها کنند و راست کردار باشند در بهشت سه خانه را در سه جاى آن گلزار، وسط، و بالاى آن ضامنم . از مراء دورى کنید که پروردگار من مرا پس از بت پرستى از او خوى نکوهیده نهى کرده است .)

نیز از آن حضرت نقل شده است : ((هیچ بنده ایمانش به کمال حقیقى نرسد تا آنگاه که ((مراء)) را ترک کند، گرچه حق با او باشد.))

احادیث در این باب ، بسیار است . چقدر زشت است که انسان به واسطه یک مغالبه جزئى که هیچ ثمرى و اثرى ندارد، از شفاعت رسول اکرم (ص ) محروم بماند و مذاکره علم را که افضل عبادات و طاعات است اگر با قصد صحیح باشد به صورت اعظم معاصى در آورد، و تالى عبادت اوثانش ‍ کند.

در هر حال ، انسان باید، یک یک اخلاق قبیحه فاسده را در نظر گرفته به واسطه خلاف نفس از مملکت روح خود بیرون کند. وقتى غاصب بیرون رفت ، صاحب خانه خودش مى آید محتاج به زحمت دیگرى نیست ، و عده خواهى نمى خواهد.

چون که مجاهده نفس در این مقام به اتمام رسید، و انسان موفق شد که جنود ابلیس را از این مملکت خارج کند و مملکتش را سکناى ملائکه الله و معبد ((عبادالله صالحین )) قرار داد؛ کار ((سلوک الى الله )) آسان مى شود؛ و راه مستقیم انسانیت روشن و واضح مى گردد؛ و ابواب برکات و جنات به روى او مفتوح مى گردد و خداى تبارک و تعالى به نظر لطف و مرحمت به او نظرى مى کند و در سلک اهل ایمان منخرط مى شود؛ و از اهل سعادت و اصحاب یمین مى شود، و راهى از ((باب معارف الهیه )) که غایت ایجاد جن و انس است ؛ بر او باز مى شود، و خداى تبارک و تعالى در آن راه پر خطر از او دستگیرى مى فرماید. (ان شاءالله )