حبیب عجمى از عارفان نخست اسلامى است . در عرفان و تصوف، مقامى بلند دارد و در درس حسن بصرى حاضر مى‏شد . به گفته عطار نیشابورى در کتاب تذکرة الاولیاء: 

روزى حبیب عجمى، پوستین خود را در بیرون خانه در آورد و کنارى گذاشت و داخل خانه شد تا وضویى بسازد . در خانه بود که حسن بصرى به در خانه او رسید . پوستین حبیب را دید و شناخت . از بیم آن که مبادا جامه پوستین حبیب را ببرند، ایستاد و منتظر شد تا حبیب از خانه بیرون آید . 

حبیب از خانه بیرون آمد و حسن بصرى را دید که بر در سراى او ایستاده است . سلام کرد . حسن پاسخ گفت . حبیب پرسید: چرا این جا ایستاده‏اى؟ حسن گفت: این پوستین را به اعتماد چه کسى این جا گذاشته‏اى و رفته‏اى؟ حبیب گفت: (( به اعتماد خدایى که گذر تو را به این جا انداخت تا بایستى و پوستین مرا مواظبت کنى . ))